سخني ازبزرگان
دکتر علی شریعتی :
هرگز دلهره ی این را نداشته ام که مرا چگونه می شناسند و از من چه می گویند، زیرا نه به خودم اهمیت می دهم که وسوسه ی آن را داشته باشم که مرا درست بشناسند و نه به بینش و فهم عموم اعتقادی دارم که مرا چگونه خواهند دید و خواهند یافت، و همیشه به سرنوشت مردم می اندیشم نه نظرشان
..................................................................................................................
در نگاه کسی که پرواز را نمی فهمد هر چه بیشتر اوج بگیری بیشتر کوچک می شوی.
_ در مقابل هجوم لشگرها و سپاه ها می توان مقاومت کرد، ولی نمی توان در مقابل فکری که زمانش فرا رسیده است مقاومت نمود.هوگو
_من هیچگاه تاریکی را باور نکردم چرا که در فرا سوی دهلیزش به امید دریچه ای دل بسته بودم .
_عشق ایستادن زیر باران و با هم خیس شدن نیست.عشق آن است که یکی برای دیگزی چتری شود و او هیچوقت نفهمد که چرا خیس نشد
_اگر به سراغ من آمدی برایم ای مهربان چراغی بیاور.
_فکرها را باید شست زیر باران باید رفت.